تبلیغات X
سفارش بک لینک
نرم افزار حسابداری
آموزش ارز دیجیتال
لباس خواب
ابزار تادیومی
خرید بک لینک
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
جعبه لوح تقدیر
مجوز موسیقی
وی شاپ
Buy kaspa miner
Buy ks3
Ks3 miner
هنگ درام
پانتو ایران | فروشگاه کیف و کفش چرم تبریز
لیوان حجامت شعبانی
تولید پاکت پستی
ارسال بسته


وبلاگ محمدی پور جوینی - زمان ولادت حضرت رضا عليه السّلام‏
قال رسول الله صلی الله علیه وآله : اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ . هنگامی که فتنه ها، هم چون پاره های شب تاریک، شما را در خود پیچید، برشماست که به قرآن تمسک جویید. اصول کافی ج2ص459 قال امیرالمؤمنین علیه السلام : وَ اعلَموا اَنَّ هذَالقُرآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یَغُشُّ، وَالهادِی الَّذی لایُضِلُّ ، وَالمُحَدِّثُ اَّلذی لایَکذِبُ . بدانید که این قرآن پندآموز است که خیانت نمی کند؛ وهدایت گری است که گمراه نمی سازد ؛ وسخن گویی است که دروغ نمی گوید . نهج البلاغه خطبه 176 قال علی علیه السلام : ما جالَسَ هذَاالقُرآنَ اَحَدٌ الّا قامَ عَنهُ بِزِیادَةٍ اَو نُقصانِ؛ زِیادَةٍ فی هُدًی اَو نُفصانِ مِن عَمًی . هیچ کس با این قرآن همنشین نشد ، مگر آن که چون از نزد آن برخاست با فزونی و کاستی همراه بود؛ فزونی در هدایت، و کاستی ازکوردلی . نهج البلاغه خطبه 176 قال علی علیه السلام : مَنِ اتَّخَذَ قَولَ اللهَ دَلیلًا ، هُدِیَ اِلَی الَّتی هِیَ اَقوَم . هر کس که سخن خدا را راهنمای خود بگیرد ، به استوارترین راه ها هدایت می شود . نهج البلاغه خطبه 147

بازديد امروز : 841
افراد آنلاين : 1
بازديد ديروز : 94
بازديد ماه : 934
بازديد سال : 840
کل بازديدها : 24848
مجموع اعضا : 1
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 58


برای ترجمه سایت روی پرچم کشور مورد نظر کلیک کنید
تماس با ما

باب3 زمان ولادت حضرت رضا عليه السّلام 

1- روايت شده است كه عدّه‏اى از اهل مدينه گويند: حضرت رضا عليه السّلام در مدينه در پنجشنبه 11 ربيع الاوّل به سال 153 هجرى و 5 سال بعد از وفات امام صادق عليه السّلام متولّد شدند. و در «طوس» در قريه‏اى بنام «سناباد» از آبادى‏هاى «نوقان» وفات كردند. و در خانه حميد بن قحطبه طائىّ، در قبّه‏اى كه هارون در آن مدفون بود، در كنار قبر هارون، سمت قبله، دفن شدند. وفات حضرت، در سال 203 هجرى روز جمعه، بيست و يكم (و يا بيستم) ماه مبارك رمضان واقع شد، عمر شريف ايشان چهل و نه سال و شش ماه بود. از اين مدّت، 29 سال و دو ماه را با پدر گرامى‏شان گذراندند و 20 سال و 4 ماه هم بعد از پدرشان كه دوران امامت ايشان بود.

امام رضا عليه السّلام 29 سال و 2 ماه داشتند كه به امامت رسيدند و آغاز امامت ايشان با ادامه حكومت‏

 

هارون الرّشيد معاصر بود، پس از هارون، محمّد امين پسر زبيده مدّت 3 سال و 25 روز حكومت كرد.

سپس امين خلع شد و عمويش ابراهيم بن شكله را به مدّت 14 روز به جاى او قرار دادند، سپس امين از حبس آزاد شد و مجدّدا براى او از مردم بيعت گرفتند، اين بار 1 سال و 6 ماه و 23 روز پادشاهى كرد، سپس عبد اللَّه مأمون 20 سال و 23 روز پادشاهى كرد، و در اين مدّت بود كه حضرت رضا عليه السّلام را بدون رضايت ايشان و بعد از تهديد آن حضرت به قتل، وليعهد قرار داد. مأمون‏ براى اين كار، بارها و بارها به حضرت اصرار كرد ولى ايشان در هر بار امتناع مى‏فرمودند تا اينكه بالأخره حضرت خود را در خطر مرگ ديدند، و دعا كردند «اللّهمّ انّك قد نهيتني ..» (تا آخر دعاى متن) كه ترجمه آن چنين است: «بار خدايا، تو مرا از اينكه خود را با دست خويش به هلاكت اندازم، نهى فرموده‏اى، او مرا مجبور كرده است بگونه‏اى كه اگر ولايت عهدى او را نپذيريم در خطر كشته شدن قرار گيرم، من نيز همان گونه كه يوسف و دانيال عليهما السّلام مجبور شدند تا ولايت و حكومت را از ظالم زمان خود قبول نمايند، (به اين كار) مجبور شده‏ام، خداوندا، حكومتى نيست جز حكومت تو، و من ولايتى ندارم جز آنچه از طرف تو به من اعطا شود. مرا در اقامه دين و احياء سنّت پيامبرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله موفّق فرما. زيرا توئى مولى و ياور من، و چه خوب مولى و ياورى هستى!».سپس حضرت رضا عليه السّلام با گريه و حزن و اندوه ولايت عهدى را از مأمون‏ قبول كردند مشروط بر اين كه كسى را عزل و نصب نكنند، هيچ آداب و رسوم و سنّتى را تغيير ندهند و فقطّ دورادور كارها را نظارت نموده و اظهار نظر فرمايند.مأمون نيز از همه مردم- چه خواصّ و نزديكان و چه مردم عادى- براى حضرت رضا عليه السّلام بيعت گرفت.و هر گاه از حضرت رضا عليه السّلام فضيلت، علم و حسن تدبيرى بروز مى‏كرد، رشك و حسد مأمون را برمى‏انگيخت و باعث مى‏شد كينه حضرت رضا عليه السّلام را به دل گيرد كه عاقبت نتوانست تحمّل كند و با نيرنگ، حضرت را مسموم نموده، شهيد كرد.

2- از تميم قرشىّ روايت شده است كه پدر علىّ بن ميثم از قول مادرش مى‏گفت: «از مادر حضرت رضا عليه السّلام جناب نجمه چنين شنيدم كه مى‏فرمود: وقتى فرزندم علىّ را حامله شدم. سنگينى حمل را حسّ نمى‏كردم و در خواب، از شكم خود، صداى تسبيح و تمجيد و لا اله الّا اللَّه گفتن را مى‏شنيدم، اين صدا مرا به هراس مى‏انداخت و وقتى بيدار مى‏شدم، چيزى نمى‏شنيدم. وقتى وضع حمل كردم، نوزادم دو دستش را به زمين نهاد، سرش را بسوى آسمان بلند كرد و لبانش را تكان مى‏داد، گويى چيزى مى‏گفت، پدرش موسى بن جعفر عليهما السّلام بر من وارد شدند و فرمودند: نجمه! اين كرامت الهى كه به تو مرحمت فرموده، بر تو مبارك باد.

نوزاد را در پارچه‏اى سفيد به امام كاظم عليه السّلام دادم، ايشان در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفتند، سپس آب فرات طلبيده، و با آن آب كام او را برداشتند، سپس او را به من بازگردانده، فرمودند: او را بگير، او «بقيّة اللَّه» در زمين است».   

عيون أخبار الرضا عليه السلام / ترجمه غفارى و مستفيد، ج‏1، ص: 34



:: برچسب‌ها:
ن : محمد . م .ج
ت : پنجشنبه 6 مهر 1391
نام کاربري:
رمز عبور:
با افتخار قدرت گرفته از ثامن بلاگ
mkm1382@yahoo.com@rizeh